نوشته شده توسط : ارمين

 Image

طلاق یک تغییر اساسی در زندگی است که شخص را دچار سردرگمی میکند . ناگهان خودتان به تنهایی میبایست از پس مواردی مانند پول بچه ها شغل تغییرات و موقعیتهایي که اعضای خانواده را تحت فشار قرار میدهد بر بیایید . در اینجا توصیه هایی وجود دارد که " چگونه زندگی جدید را پس از جدایی شروع کنید ؟"  اگر مشکلاتی دارید بدانید که :

    * بعد از اتمام این زندگی ، زندگی جدیدی در انتظار شماست .

در حال حاضر به سختی می توانید باور کنید زیرا روزی این زندگی چیزی بود که شما خواستار آن بودید . شما خواهان  ایجاد و  تداوم آن بودید . 

    * خودتان را فریب ندهید .

از خودتان بپرسید : آیا به راستی این زندگی را می خواهید یا به علت ترس دو دستی به آن چسبیده اید ؟ اگر فکر تنها ماندن ترسناک تر از بودن در یک زندگی از هم پاشیده است خب به ترسهایتان اجازه دهید تا تصمصیم گیرنده باشند . آیا برای از دست دادن زندگی که بود یا میبایست باشد هنوز سوگواری میکنید؟ 

    * روزهای زندگیتان را هدر ندهید .

اندوهگین بودن هیچ محدوده زمانی ندارد اما زندگی محدود است . شما این را متوجه بشوید یا نشوید ، زمان به سرعت سپری میشود. زمانی میرسد که شما باید حقیقت را بپذیرید و بگویید : "  من باید کاری برای زندگی ام انجام دهم بچه هایم را بزرگ کنم و کاری کنم که زندگی شاد و معناداری داشته باشم و شخصی فعال در جامعه باشم ." پس از هم اکنون قدمهای استوار بردارید و به جلو حرکت کنید .                        

    * افکار مصیبت بار را از ذهن تان دور کنید .

" زندگی من تمام شده است ." " من همه چیز را از دست دادم ." " همه چیز خیلی بد است ." افکاری هستند که تاثیرات خیلی قوی بر چگونگی احساس شما دارند . متوجه باشید که واقعا اینها درست نیستند . زندگی شما تمام نشده است فقط یک شروع جدید برای شماست . تغییر پیش فرضهای منفی در ذهن تان  به تغییر احساسات شما کمک میکند . 

    * زمان خود را با افسوس هدر ندهید .

شما باید به خودتان بگویید : " اتفاقی است که افتاده !" شما نمی تواتید به گذشته برگردید و کاری انجام دهید اما می توانید کارهای زیادی را هم اکنون انجام دهید . 

    * برای فرزندانتان الگو باشید .

در آینده فرزندانتان چگونه والدینی خواهند بود وقتی شما در جایی نشسته و گریه میکنید ، به نقطه ای زل می زنید و افسوس گذشته را می خورید ؟ وقتی شما جدایی را پذیرفتید زمان پیشرفت در زنگی تان است . 

به خاطر فرزندانتان با همسر سابق خود رابطه جدیدی را تعیین کنید .
در رابطه سابق شما همسر وی بودید اما در حاضر یک دوست معمولی هستید بخاطر بچه هایتان . 

    * با کودکانتان صحبت کنید .

طلاق ممکن است زخمهای عاطفی را برای بچه هاایجاد کند . با آنها صحبت کنید . با آنها درباره اتفاقاتی که درحال وقوع است و احساساتی که آنها نسبت به وقایع کنونی دارند صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید همه چیز بهتر خواهد شد. اگر آنها خیلی چیزها را بدانند می توانند به شما در این مراحل کمک کنند و به این ترتیب آنها هم احساس قدرت می کنند . 

    * از دیگران کمک بگیرید.

اگر از مردم کمک بخواهید خوشحال می شوند . این لطفی است در حقشان که به آنها اجازه می دهید کاری برایتان انجام دهند .يك گروه حمايت كننده از نزديكترين دوستانتان داشته باشيد كه حمايتگرعاطفي ،راهنماي هميشگي ومشوق شما در كارهايتان باشند.بدانيد شما اولين نفري نيستيد كه از سايرين كمك مي گيريد.  

    * از امكانات و موهبت هاي اطراف خود استفاده كنيد. 

هركاري كه مي توانيد براي رسيدن به موفقيت انجام دهيد. توانايي ها و نقاط قوت خودتان را كشف كنيد و براي كمك به خود و حركت در يك مسير جديد و مثبت روي آنها متمركز شويد.هرشخصي حقيقت وجودي دارد كه فقط خودش ميداند وباور دارد . به ياد داشنه باشيد كه شما نتايجي در زندگي بدست مي آوريد كه ابتدا باور داريد و سپس شايستگي آن را. 

    * براي خودتان وقت بگذاريد.

خودتان را در اولويت قرار دهيد ،كمي خودخواه باشيد و كاري را فقط براي خودتان انجام دهيد.بهترين هديه اي كه شما مي توانيد به فرزندانتان بدهيد اينست كه از خودتان خوب مراقبت كنيد. يك كلاس جديد را امتحان كنيد، ورزش را شروع كنيد و سرگرمي هاي فراموش شده كه سابقا انجام مي داديد را دوباره شروع كنيد.

    * خانه رويايي تان را بسازيد.

اگر شما مجبور به تغيير منزل شديد دنيا به آخر نرسيده است. بدانيد كه شما و بچه هايتان  ميتوانيد خاطراتي را بسازيد كه آنجا خانه روياهايتان شود.  

    * خود واقعي تان را بيابيد.

شما ممكن است زمان طولاني نيمي از يك زوج بوده ايد. اما شما هنوز صددرصد يك شخصيت واحد هسنيد. آن شخص را دوباره كشف كنيد.

    * آنچه را دوست داريد انجام دهيد.

هرروز وقتي از خواب بر مي خيزيد چه چيزي شما را به هيجان مي آورد.يك ليست از آنچه شما را به اهدافتان ميرساند تهيه كنيد.

    * روحيه شاد داشته باشيد. 

   در زندگي جديد كمي تفريح و شادي كنيد. خاطرات زيبايي را     با فرزندانتان بسازيد تا با اعتماد بنفس و حس احترام به خود بسوي آينده بروند. 

    * درآينده از خود مراقبت كنيد. 

اين مهم است كه هميشه به روابط خود توجه كنيد و از خود بپرسيد كه :"  چقدربودن در اين رابطه ارزش دارد؟" اگر شما در آن رابطه كاملا خودرا فراموش مي كنيد پس بهاي سنگيني را مي پردازيد.



:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

  

در اين جلسه مطالبي پيرامون مشکلات تحصيلي نوجوانان ارائه مي دهيم، به نحوه برخورد والدين و تأثير آنها ، نحوه برخورد مربيان و تأثير آنها و علل افت تحصيلي مي پردازيم .

دوره نوجواني، در انتقال علم و دانش به نوجوانان دوره مهمي محسوب مي شود.

از آنجا که نوجوان از نظر ذهني داراي تفکر انتزاعي مي شود ، علوم را به طور انتزاعي درک مي کند، معمولاً با جنبه هاي مختلف علم و مهارتهاي مورد نياز مشاغل آينده آشنا مي شود .

عده اي از نوجوانان دچار شکست در مسائل تحصيلي مي گردند . مي توان گفت که مواجهه نوجوان با شکستها ، ناکامي ها و تحصيل که معمولاً با بي علاقگي نسبت به مسائل تحصيلي و کاهش نمرات درسي شروع مي شود ، افت تحصيلي نام دارد .

به منظور کاهش افت تحصيلي نوجوانان بايد از طريق والدين و مربيان اقدام نمود .

والدين در مواجهه با افت تحصيلي نوجوانان مي بايستي انعطاف پذير بوده، رفتارهاي خشونت آميز با وي نداشته باشند و در عوض موفقيتهاي تحصيلي او را تقويت نموده و به او پاداش دهند. زيرا در يادگيري هميشه حضور پاداش و تقويت اهميت بسياري دارد. زيرا فرد از طريق تقويت مي تواند به يادگيري بيشتري دست يابد. در غير اينصورت عدم تقويت فرد در هنگام افت تحصيلي موجب ترک تحصيل نوجوان خواهد شد .

به عبارت ديگر والدين مي بايستي به نوجوان توجه کافي را مبذول داشته و روحيه اعتماد به نفس وي را افزايش دهند و در نوجوان نسبت به درس خواندن هدف ايجاد کنند.

در غير اينصورت هر گونه رفتار مخالفي در والدين موجب شکست و از بين رفتن اعتماد به نفس وي خواهد شد .

مربيان نيز هنگام افت تحصيلي نوجوانان بايد توجه کافي داشته باشند که افت تحصيلي نشانه عدم توانايي تحصيلي وي نيست و او را به اندازه کافي تقويت نمايند .

 

 

عللي که سبب افت تحصيلي در افراد مي شود عبارتند از :

1-گسيختگي محيط خانواده

2-عدم اعتماد به نفس نوجوان

3-عوامل فرهنگي – خانوادگي

4-عدم ارتباط بين والدين و اولياي مدرسه

 

بنابراين محيط خانه و مدرسه، علاقه و رغبت، همسالان و گاهي بي اعتمادي ها مي توانند موجد افت تحصيلي گردند. افت تحصيلي چنانچه ادامه يابد به بزهکاري و انحرافات کشيده مي شود و در نتيجه ترک تحصيل به وجود مي آيد.

نحوه برخورد والدين نقش مهمي در پيشرفت و يا افت تحصيلي نوجوانان ايفا مي کند. براساس تحقيقات انجام گرفته ويژگيهاي والدين و محيط خانوادگي، همبستگي بالايي ، با پيشرفت تحصيلي فرزندان دارد.

 

براساس نتايج اين تحقيقات ، والدين به سه دسته تقسيم مي شوند :

1-والدين هدايت کننده

2-قدرت مدار

3-آسان گير

 

1-والدين هدايت کننده: اين نوع از والدين، کودکان خود را در مسائل تحصيلي هدايت مي کنند، آنها را تشويق مي کنند و در صورت ضعف فرزند، با تقويت درسي، وي را راهنمايي نموده و به طور کلي در رفع مشکلات تحصيلي به آنها کمک مي نمايند . بچه ها را در تصميم گيريها دخالت داده ، در صورت افت تحصيلي کودک ، با تشويق و کمک بيشتر، وي را به فعاليت بيشتر وا مي دارند . روش تحليل مسائل و جوانب مختلف موضوعات را به کودکان خود آموزش مي دهند ، نوجوانان خود را با مسائل سياسي، اقتصادي، اجتماعي آشنا مي کنند

2-والدين قدرت مدار : اين نوع والدين ، به فرزندان خود سخت گيري مي کنند، اجازه سئوال و کنجکاوي به فرزندان نمي دهند ، در صورت افت تحصيلي آنها را به شدت تنبيه مي کنند ، خودشان نيز به شدت ناراحت شده و در نتيجه سخت گيريهايشان را بيشتر مي کنند . با نوجوان خود ارتباط برقرار نمي کنند ، او را در تصميم گيريها دخالت نمي دهند و انعطاف پذيري کمي دارند.

3-والدین آسان گير : اين والدين به تکاليف کودکشان اهميت نمي دهند، وي را آزاد گذاشته تا به ميل خود تکاليفش را انجام دهد. هيچ نظم و انضباطي در اين خانواده ها براي هيچ کاري وجود ندارد. نظارت چنداني بر تکاليف درسي فرزندانشان ندارند، چنانچه دعوت به انجمن اولياء مدرسه شوند، اصلاً شرکت نمي کنند. در واقع اين والدين در مسائل تحصيلي فرزندان به دو صورت شرکت مي کنند : يا کاملاً آزاد مي گذارند ، يا مسئوليت کارها را به عهده وي مي گذارند.

بنابراين رفتار والدين در پيشرفت تحصيلي نوجوانان تأثير بسزايي دارد. از آنجا که نوجواني دوره انتقال و يادگيري است، والدين مي بايستي به مسائل تحصيلي فرزندانشان توجه کافي را مبذول داشته و با او برخوردهاي مثبت و توأم با پاداش و تقويت داشته باشند.

معلمين نيز مي بايستي انعطاف پذير بوده، رفتارهاي خشن و تندي با آنها نداشته باشند، تا در صورت افت تحصيلي نوجوان بتوانند جبران کرده، به عوامل آن توجه کنند و آنها را رفع نموده تا نوجوانان بتوانند مشکلات خود را جبران نمايند.

عوامل ترک تحصيل نوجوانان

نگرش والدين امر بسيار مهمي در تحصيل نوجوانان مي باشد که آيا کودکان را به منظور يادگيري و کسب دانش به مدرسه مي فرستند يا براي نمره گرفتن .

والدين مي بايستي به اين امر توجه داشته باشند که ملاک درس خواندن يادگيري است نه نمره . يادگيري علم و دانش ، کسب مهارتها براي زندگي آينده ، يادگيري نظم و تربيت ، قوانين جامعه و اجتماعي شدن مهم است .

اين مورد که برخي از خانواده ها به خصوص خانواده هاي قدرت مدار به فرزندان توجهي نمي وشد، انعطاف پذيري لازم را ندارند و آنها را به عنوان نوجوان در نظر نمي گيرند، با وي ارتباط برقرار نمي کنند ، موجب عدم اعتماد به نفس در او خواهند شد. زيرا چنانچه والدين به جاي تشويق از تحقير، سرزنش و تهديد استفاده کنند، نوجوان اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد، خود باوريهايش کاهش مي يابد، عزت نفس خود را ناچيز مي شمارد و در نتيجه پيشرفت تحصيلي وي تحت تأثير قرار مي گيرد .

در اين خانواده ها اگر نوجوان نمره پاييني بگيرد، تصور مي کند که اين شکست ادامه مي يابد و شکستهاي مکرر موجب افت تحصيلي وي مي شود و در صورت ادامه چنين وضعي نوجوان دچار ترک تحصيل مي شود و ترک تحصيل نيز سبب ايجاد انحرافات مي گردد.

بايد تذکر داد که عوامل ديگري از قبيل عوامل فرهنگي، اقتصادي، باورها و ارزشها نيز در افت تحصيلي تأثير دارند.

بنابراين در پايان مي بايستي اشاره کنيم که والدين نبايد نمره را به عنوان ملاک پيشرفت تحصيلي کودک در نظر داشته باشند بلکه هدف يادگيري کودک است. والدين بايد انعطاف کافي را در زمينه نمره دانش آموزان داشته باشند تا مشکلاتي را در کودکان و نوجوانان در اين زمينه به وجود نياورند . زيرا اگر انتظار نمره بيست از کودک داشته باشيم چنانچه بنا به دلايلي وي نتوانست اين نمره را کسب کند دچار ترس در او خواهيم شد و تکرار اين فرايند سبب اضطراب دائمي در وي مي گردد زيرا نمره بد مساوي با تنبيه، سرزنش ، ترس و تحميل مي گردد . ترس از يک سو موجب اضطراب کودک مي شود و از سوي ديگر موجب کاهش علاقه و رغبت به درس، يادگيري و کسب دانش مي شود .

والدين بايد توجه داشته باشند که هر نوع فعاليت مثبت کودک بايد تشويق شود، در زمينه علمي نيز نتايج کاري مثبت کودک بايد تشويق شود، تشويق بيشتر بايد معنوي بوده، با ايجاد هدف از کسب دانش بايد او را به يادگيري بيشتر تشويق کنيم.



:: بازدید از این مطلب : 105
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

 مقدمه: 

سالهاست كه نوجواني دوراني دشوارتر از دوران كودكي محسوب مي شود. البته مفهوم نوجواني تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان مرحله اي كه با پيچيدگي رواني توام و قابل مطالعه علمي است قلمداد نمي شد. 
قبل از هر چيز دوران تغييرات سريع جسماني، جنسي، رواني، شناختي و اجتماعي است. تغييرات جسماني بلوغ، از جمله بلوغ جنسي و جهش نموي نوجواني از طريق افزايش كاركرد هورمونهاي فعالي كه به كمك غده هيپوفيز مترشح مي شود آغاز مي شود. اين هورمونها ساير غدد مترشحه داخلي را تحريك مي كند و اين غدد هورمونهاي مربوط به رشد و جنسيت را كه شامل آندروژن، استروژن و پروژسترون است توليد مي كند. سن شروع و دوران جهش نموي نوجواني در قد و وزن در ميان كودكان بهنجار فرق مي كند. سن متوسط شروع اين دوران در دختران يازده سالگي و در پسران 13 سالگي است، ميزان رشد يك سال بعد از اين به اوج خود مي رسد. 
سن شروع بلوغ جنسي نيز در نوجوانان متفاوت است. در پسري كه درحد متوسط است، بلوغ جنسي با افزايش ميزان رشد بيضه ها و كيسه بيضه و ظاهر شدن موهاي زهاري و به دنبال آن بزرگ شدن آلت جنسي مردانه، رشد موهاي بدن و صورت، بم شدن صدا، توليد اسپرم و احتلام شبانه و نيز مردانه تر شدن ساخت بدن آغاز مي شود. در دخترها شروع رشد پستان معمولا اولين علامت قابل مشاهده بلوغ جنسي است. موهاي زهاري ظاهر مي شود و رحم، واژن، فرج، وكليتوريس بزرگ مي شود. شروع قاعدگي در چرخه رشد نسبتا ديرتر است. معمولا در سن 13 سالگي است و البته در افراد مختلف فرق مي كند. معمولا تا يك سال بعد از قاعدگي احتمال باروري وجود ندارد. تغييرات سريع جسماني دوران بلوغ باعث مي شود كه نوجوان به دشواري بتواند به يك احساس ثبات دروني دست يابد، و زمان لازم است تا نوجوان اين تغييرات را به صورت يك احساس هويت فردي انسجام دهد. از نظر يك دختر نوجوان قاعدگي نشانه بلوغ جنسي وزن شدن است. از آنجا كه ممكن است واكنش هاي دختران نوجوان به قاعدگي به طور گسترده اي عموميت پيدا كند، اين موضوع اهميت اساسي دارد كه اولين تجارب آنان با قاعدگي تا جاي ممكن مطلوب باشد. 
تعداد بسيار زيادي از دختران يا ديدي منفي نسبت به قاعدگي دارند يا به آن بي اعتنا هستند. تا حدودي ممكن است اين نگرش نتيجه ناراحتي جسماني و تاثير هورمونها در خلق و خو باشد، ولي ظاهرا تا حدود زيادي ناشي از نگرش هاي منفي اجتماعي است. همانطور كه شروع قاعدگي ممكن است دختران نوجوان را نگران كند، نعوظ غير قابل كنترل و اولين انزال (احتلام شبانه) هم ممكن است بعضي از پسران نوجوان را نگران كند. پسران نوجواني كه دير بالغ مي شوند در مقايسه با آنهايي كه زودتر بالغ مي شوند يا بلوغشان به موقع و معمولي است دچار مشكلات اجتماعي و رواني بيشتري مي شوند. در ميان دختران نوجوان تاثيرات رواني بلوغ زودرس و ديررس به طور قابل ملاحظه اي كمتر است، هر چند كه آن هايي كه زودتر بالغ مي شوند تا حدودي آرامترند و در مقايسه با آن هايي كه دير بالغ مي شوند اعتماد به نفس بيشتري دارند و كمتر مضطرب اند . ارائه رشد شناختي كه شامل آغاز مرحله عمليات صوري است ( مطابق با تئوري پيازه)، به نوجوان اين امكان را مي دهد كه انتزاعي تر فكر كند، فرضيه ها را فرمول بندي و آزمايش كند و بتواند به جاي اينكه صرفا آنچه را وجود دارد در نظر داشته باشد احتمال را نيز در نظر بگيرد. اين تواناييها معمولا نوجوانان را به انتقاد از ارزش هاي والدين و ارزشهاي اجتماعي سوق مي دهد. تفكر و رفتار نوجوان نيز ممكن است خود مدارانه باشد. نوجوانان در اين مرحله ممكن است چنين نتيجه گيري كنند كه ديگران هم به اندازه خود آنها به رفتار و ظاهر شان توجه مي كنند. رشد شناختي نوجوانان نيز در رشد شخصيت و شكل گيري احساس هويتي روشن، نقش مهمي دارد. 
استقلال از خانواده از تكاليف نوجوانان است. والدين قاطع و اطمينان بخش كه براي خودمختاري و رفتار منضبط به يكسان ارزش قايلند براي نوجوان توضيح مي دهند كه چرا از او انتظاراتي دارند و يا   او را از كارهايي منع مي كنند و با اين كار احساس استقلال را در او پرورش مي دهند. نوجواناني كه والدين خودكامه و مستبد دارند و صرفا به فرزندان مي گويند كه چه بايد بكنند و نيز فرزندان والدين سهل گير، بي بندوبار ، مساوات طلب و يا والدين بي اعتنا كه غير مسئول و بي توجه هستند به مشكلات بسياري دچار مي شوند. 
از آنجا كه پيوند نوجوانان با والدينشان به تدريج ضعيف تر مي شود همسالان در رشد رواني آنان نقش حساسي مي يابند. همسالان امكاناتي براي يادگيري مهارتهاي اجتماعي، كنترل رفتار و درميان گذاشتن مشكلات و احساسات مشابه فراهم مي كنند، پذيرفته شدن از سوي همسالان و داشتن چند دوست نزديك در زندگي نوجوان اهميت بسياري دارد. دوستان نزديك معمولا هم سن و هم جنس هستند و زمينه هاي خانوادگي و ارزش ها و هدفهاي مشابهي دارند، ولي استثناء هم وجود دارد ( جذابيتهاي آدم هايي كه خصوصياتي مخالف خصوصيات نوجوان دارند). 
بر خلاف عقيده رايج، همسالان ارزش هاي اساسي والدين را تقويت مي كنند و با آن مخالف نيستند، هر چند كه ممكن است از لحاظ سليقه يا آداب و رسوم اختلافاتي داشته باشند. گروههاي همسالان نوجوان شامل جمعيت بزرگتر و غير شخصي و نيز دسته كوچكتر و دوستي هاي فردي است. بسياري از عوامل در پذيرفته شدن نوجوانان از سوي همسالانشان تاثير مي گذارد و اين عوامل عبارتند از هوش، شكل ظاهري و مهارتها، موقعيت اجتماعي و استعداد هاي خاص. به طور كلي، نوجوانان همسالاني را ترجيح مي دهند كه بدشانس، انعطاف پذير، خوش طينت و مشتاق باشند، افرادي از نظر آنها محبوبند كه به ديگران ياري دهند تا احساس كنند از سوي سايرين پذيرفته شده اند. روابط ضعيف با همسالان در دوران كودكي و نوجواني پيشگويي ناسازگاريهاي عاطفي دوران بزرگسالي، بزهكاري، اختلالات در سازگاري جنسي و ساير رفتارهاي ناسازگارانه است.
نوجواناني كه مي توانند نقش هاي اجتماعي و فردي متنوعي را ايفا كنند از لحاظ اجتماعي و عاطفي براي زندگي آتي و ازدواج مهياترند.  
يكي از مسائل عمده نوجوانان شكل گيري هويت است. بر طبق نظريه اريك اريكسون، افرادي كه احساس هويت قوي اي دارند خود را افرادي مجزا و متمايز از ديگران مي دانند كه د رنيازها و انگيزه ها و رفتار آنان انسجامي وجود دارد. استنباطي را از نوجوانان دارند كه نوجوانان از خودشان دارند. 
شكل گيري هويت در جوامع صنعتي مدرن بسيار پيچيده است، زيرا نوجوان در اينگونه جوامع با اوضاع و احوالي روبرو مي شود كه به سرعت در حال تغيير است و به ناچار بايد نقش هاي متنوعي را ايفا كند. مشكلاتي كه بر سر راه شكل گيري هويت وجود دارد عبارت است از هويت يابي زودرس و سردرگمي در هويت يابي يا ناتواني در ايجاد هويتي با ثبات. غالبا زماني انسان به هويتي رشد يافته دست مي يابد كه دوراني پر از جستجو و عدم اطمينان را گذرانيده باشد. فرزندان مي گويند كه چه بايد بكنند و نيز فرزندان والدين سهل گير، بي بندوبار ، مساوات طلب و يا والدين بي اعتنا كه غير مسئول و بي توجه هستند به مشكلات بسياري دچار مي شوند. 
از آنجا كه پيوند نوجوانان با والدينشان به تدريج ضعيف تر مي شود همسالان در رشد رواني آنان نقش حساسي مي يابند. همسالان امكاناتي براي يادگيري مهارتهاي اجتماعي، كنترل رفتار و درميان گذاشتن مشكلات و احساسات مشابه فراهم مي كنند، پذيرفته شدن از سوي همسالان و داشتن چند دوست نزديك در زندگي نوجوان اهميت بسياري دارد. 
دوستان نزديك معمولا هم سن و هم جنس هستند و زمينه هاي خانوادگي و ارزش ها و هدفخصوصياتي مخالف خصوصيات نوجوان دارند). بر خلاف عقيده رايج، همسالان ارزش هاي اساسي والدين را تقويت مي كنند و با آن مخالف نيستند، هر چند كه ممكن است از لحاظ سليقه يا آداب و رسوم اختلافاتي داشته باشند. گروههاي همسالان نوجوان شامل جمعيت بزرگتر و غير شخصي و نيزدسته كوچكتر و دوستي هاي فردي است. 
بسياري از عوامل در پذيرفته شدن نوجوانان از سوي همسالانشان تاثير مي گذارد و اين عوامل عبارتند از هوش، شكل ظاهري و مهارتها، موقعيت اجتماعي و استعداد هاي خاص. به طور كلي، نوجوانان همسالاني را ترجيح مي دهند كه بدشانس، انعطاف پذير، خوش طينت هاي مشابهي دارند، ولي استثناء هم وجود دارد افرادي از نظر آنها محبوبند كه به ديگران ياري دهند تا احساس كنند از سوي سايرين پذيرفته شده اند. 
روابط ضعيف با همسالان در دوران كودكي و نوجواني پيشگويي ناسازگاريهاي عاطفي دوران بزرگسالي، بزهكاري، اختلالات در سازگاري جنسي و ساير رفتارهاي ناسازگارانه است.
نوجواناني كه مي توانند نقش هاي اجتماعي و فردي متنوعي را ايفا كنند از لحاظ اجتماعي و عاطفي براي زندگي آتي و ازدواج مهياترند.  
يكي از مسائل عمده نوجوانان شكل گيري هويت است. بر طبق نظريه اريك اريكسون، افرادي كه احساس هويت قوي اي دارند خود را افرادي مجزا و متمايز از ديگران مي دانند كه د رنيازها و انگيزه ها ورفتار آنان انسجامي وجود دارد. استنباطي را از نوجوانان دارند كه نوجوانان از خودشان دارند. شكل گيري هويت در جوامع صنعتي مدرن بسيار پيچيده است، زيرا نوجوان در اينگونه جوامع با اوضاع و احوالي روبرو مي شود كه به سرعت در حال تغيير است و به ناچار بايد نقش هاي متنوعي را ايفا كند. مشكلاتي كه بر سر راه شكل گيري هويت وجود دارد عبارت است از :هويت يابي زودرس و سردرگمي در هويت يابي يا ناتواني در ايجاد هويتي با ثبات. غالبا زماني انسان به هويتي رشد يافته دست مي يابد كه دوراني پر از جستجو و عدم اطمينان را گذرانيده باشد. 
هويت جنسيتي يكي از اجزاي عمده شكل گيري هويت است. افراد مختلف خصوصيات متفاوتي را بخشي از هويت جنسيتي خود بشمار مي آورند. ممكن است زني حرفه اش را بخش عمده اي از هويت زنانه خود بداند، حال آنكه زن ديگري بر اين گمان باشد كه مادر بودن بخش اصلي هويت زنانه او را تشكيل ميدهد. دو جنسيتي تركيبي است از خصوصياتي كه از لحاظ فرهنگي زنانه يا مردانه تلقي مي شود. وجوانان دو جنسيتي عزت نفس زيادي دارند و از لحاظ پيشرفت تحصيلي، بخصوص در زمينه هايي كه معمولا جنس مخالف به آن اشتغال دارد، در سطح بالايي عمل مي كنند. 
هويت شغلي براي بسياري از بزرگسالان و جوانان اهميتي اساسي دارد. نوجواناني كه در دوران نوجواني كار مي كنند تا حدودي براي اشتغالدر دوران بزرگسالي آمادگي بيشتري مي يابند . به خصوص اگر شغلشان با علايق حرفه اي آتي آنها ارتباط داشته باشد. موقعيت اجتماعي-اقتصادي از عوامل مهمي است كه در اهداف حرفه اي نوجوانان تاثير مي گذارد. دختران نوجواني كه به حرفه اهميت زيادي مي دهند مستقل ترند. آنان ظاهرا مي دانند كه ممكن است در بازار كار با تبعيض روبرو شوند و در عين حال ممكن است بين مسئوليت خانوادگي و كارشان تضادي احساس كنند كه حل آن برايشان دشوار باشد. 
موضوعات اخلاقي براي بسياري از نوجوانان اهميت زيادي دارد و رشد شناختي در قضاوت اخلاقي اين امكان را به آنان مي دهد كه از طريق جديدي به اين موضوعات فكر كنند. بسياري از نوجوانان وارد آن مرحله اي از تفكر اخلاقي مي شوند كه كلبرگ  به آن اخلاقي عرفي مي گويد. در ضمن نوجوانان كم كم درباره ارزشهاي اجتماعي و سياسي بزرگسالان اطراف خود  ترديد مي كنند. مصرف مواد مخدر مثل الكل، ماري جوانا، آرامش بخش، آمفتامين و ساير مواد غير قانوني در سالهاي اخير بشدت افزايش يافته است. هر چند كه غالب نوجواناني كه اين مواد را امتحان كرده اند گاهگاهي از آن استفاده مي كنند ؛ ولي گروهي هم هستند كه به شدت به اين مواد معتاد شده اند. دلايل استفاده نوجوانان از مواد مخدر عبارت است از فشار گروه همسالان، خصومت نسبت به والدين،  فرار از فشارها،اختلالات عاطفي، بيگانگي اجتماعي و ميل به آزمودن چيزهاي تازه.بزهكاري كه عبارت از رفتار غير قانوني است، در اواخر دهه 1970 و بعد به اوج خود رسيده است. مردها بيش از زنان كارهاي خلاف قانون مي كنند و بيشتر مرتكب جرايمي مي شوند كه با خشونت توأم است. اوضاع و احوال اجتماعي و نيز فقر و تجارب فردي نوجوان را به بزهكاري سوق مي دهد. بزهكاري به خصوص در محله هاي شهري رو به زوال و در نواحي اي كه از انسجام محلي كمي برخوردار است بيشتر ديده مي شود. آن دسته از خصوصيات شخصيتي كه بزهكاري را متمايز مي كند عبارتند از ، تكانشي بودن، عدم كنترل برخود، بي اعتنايي و نداشتن انگيزه پيشرفت. خصوصيات بزهكاري در ده سالگي با خصوصيات د يگران در سن ده سالگي تفاوتهايي  دارد. بزهكاران در آن زمان غير صادق، مزاحم و غير محبوب بوده اند. والدين افراد بزهكار غالبا بسيار سهل انگارند، كمتر بر فرزندان خود نظارت مي كنند خود نظارت مي كنند و غالبا بي اعتنا هستند يا حالت خصومت دارند. زنداني كردن نوجوانان فايده درماني ندارد، در حقيقت گاهي هم امكان آموختن رفتار جنايتكاران را فراهم مي آورد. بسياري از جواناني كه در كانونهاي اصلاح هستند صرفا خلاف قانون عمل كرده اند ( رفتاري كه براي بزرگسالان جرم محسوب نمي شود)، مانند فرار كردن، داشتن فعاليت جنسي و يا تكرار جرم. روش هاي رفتاري، از جمله تقويت مستقيم رفتار مقبول در زندگي گروهي با موفقيت به كار رفته است. هر چند كه غالب نوجوانان دوران طوفان و تنش  را نمي گذرانند، ولي بعضي دچار مشكلات رواني مانند واكنش هاي حاد اضطراب ، بيماريهاي روان تني و افسردگي مي شوند و گاهي اوقات هم دست به خودكشي مي زنند. نوجوان ممكن است به دليل وقوع حادثه اي ناراحت كننده دست به خودكشي بزند، ولي معمولا ريشه در مشكلات ممتدي دارد كه نوجوان در كنار آمدن با مسائل زندگي با آن روبرو مي شود و يأس و نوميدي او را به دنبال دارد. چنين نوجواناني غالبا خود را جدا از خانواده احساس مي كنند و هيچ كسي را دوست خود نمي دانند.  غالبا افرادي كه دست به خودكشي مي زنند قبلا تهديد مي كنند يا درباره آن حرف مي زنند  به چنين تهديدهايي نبايد بي اعتنا بود.گاهي نوجوان دچار بيماريهاي مربوط به خوردن مي شود از جمله چاقي، بي اشتهاي عصبي، گرسنگي شديد غير طبيعي. در بيماري بي اشتهايي عصبي كه معمولا زنان به آن دچار مي شوند، بيماري در نتيجه رژيم سخت به كم وزني شديدي دچار مي شود و غالبا زندگيش مورد تهديد قرار مي گيرد. 
در گرسنگي شديد غير طبيعي بيمار زياد غذا مي خورد و بعد آن را بر مي گرداند تا چاق نشود. افرادي كه دچار چاقي يا بي اشتهايي عصبي هستند غالبا احساس مي كنند كه كنترل بر زندگي خود ندارند. افرادي كه دچار بي اشتهايي عصبي هستند معمولا از بلوغ اجتماعي و جنسي مي ترسند، تا حدودي به اين دليل كه در كودكي از سوي والدين به شدت كنترل شده اند. آنهايي كه كار درمان نوجوانان را به عهده دارند بايد قاطع و اطمينان بخش باشند نه مستبد يا سهل انگار و لازم است كه با نوجوانان تفاهم داشته باشند و به آنان احترام بگذارند.

 



:: بازدید از این مطلب : 136
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

 1- وقتی که والدین‌تان غیرمنطقی هستند. با آنها بحث استدلالی نکنید، لبخند زده و موافقت کنید. این کار باعث می‌شود تا آنها متوجه كار خود شوند. هنگامی که آنها سرگرم صحبت با شما هستند، به کار دیگری مشغول نشوید زیرا این کار آنها را عصبانی می‌کند. 

2- هنگامی که والدین منطقی هستند (یعنی درباره ی انتظارات خود و با یک تصمیم با شما صحبت می‌کنند) به آنها گوش دهید تا سخن خود را به پایان برسانند، سپس دلایل و انتقادات خودتان را مطرح کنید. آنها انتظار ندارند که شما سخن‌شان را قطع کنید لذا از این کار عصبانی می‌شوند و دیگر به شما احترام نخواهند گذاشت.

3- اگر والدین‌تان درخواست شما را رد کردند یا اجازه ی انجام کاری را به شما ندادند یا آزادی شما را محدود کردند، نپرسید «چرا؟» زیرا با «نه» دیگری مواجه می‌شوید. به جای آن بگویید «چه کاری می‌توانم انجام دهم تا به درخواستم پاسخ دهید یا به آزادی من احترام بگذارید؟» سوال «چه باید بکنم؟» به شما نشان خواهد داد که برای جلب رضایت والدین خود چه کاری باید انجام دهید. 

4- اگر والدین شما عصبانی شدند بر اعصاب خود مسلط باشید و آن را کنترل کنید. بسیاری از مواقع، عواملی چون رئیس، همسایه و مغازه‌دار باعث ناراحتی آنها شده‌اند . شما با آنها آرام باشید و اگر فایده‌ای نداشت کاری به کارشان نداشته باشید تا به حالت عادی بازگردند.

5- والدین گاهی بی‌انصاف هستند و این کار آنها شما را عصبانی می‌کند. هنگامی که یکی از شما عصبانی هستید، هیچ‌گاه به بی‌انصافی آنها انتقاد و اشاره نکنید و صبور باشید.

6- وقتی که عقاید، خواسته‌ها و یا شکایات خود را مطرح می‌سازید، صدایتان را بلند نکنید و آرام باشید. اگر فریاد بزنید، آنها فقط صدایتان را می‌شنوند ولی اگر آرام باشید سخنان شما را نیز می‌فهمند.

7- هیچ‌گاه خود را در موقعیتی قرار ندهید که برنده یا بازنده باشید. شما یک بچه هستید، لذا شکست خواهید خورد  و یا تبیه خواهید شد. سعی کنید مصالحه و تفاهم کنید تا موقعیتی ایجاد شود که هر دوی شما در آن پیروز باشید.

8- اگر نمی‌توانید با والدین خود صبحت کنید یا آنها از صحبت کردن شما عصبانی می‌شوند، سخنان خود را بنویسید و به آنها بدهید.

9- گاهی اوقات با پدر یا مادر خود به تنهایی بیرون بروید. به آنها بگویید دوست دارید گاهی با آنها تنها باشید. آنها ابتدا از شنیدن این موضوع نگران می‌شوند و گمان می‌کنند که می‌خواهید خبر ناگواری به آنها بدهید، حتی ممکن است از شنیدن سخنان شما احساساتی شده و شما را در آغوش بگیرند. تحمل داشته باشید.

10- وقتی‌که والدین شما مشغول مطالعه و یا تماشای تلویزیون هستند، گاهی آنها را همراهی کنید. درباره موضوعاتی چون مدرسه، دوستان و دیگر مسائل مورد علاقه‌شان صحبت کنید. آنها ممکن است در آغاز تصور کنند که تغییر رفتار شما دلیل خاصی دارد ولی این احساس را به تدریج از دست داده و شخصیت جدید شما را خواهند پذیرفت.

11- بدیهی است شما حاضر نیستید به افرادی که با شما مشاجره می‌کنند یا همکاری ندارند کمک کنید. اگر شما نیز با والدین خود چنین برخوردی داشته باشید آنها به شما کمک نکرده و با درخواست‌های‌تان موافقت نخواهند کرد. سعی کنید با آنها درگیر نشوید و روحیه همکاری داشته باشید؛ مطمئن باشید نتیجه این رفتار به سود شما خواهد بود.

12- هر روز از والدین خود بپرسید : «چه کمکی می‌توانم به شما بکنم؟» بیشتر اوقات آنها از شما تشکر کرده و کاری به شما واگذار نخواهند کرد یا گاهی انجام کارهایی را از شما خواهند خواست که ممکن است فقط چند دقیقه وقت شما را به خود اختصاص دهد. والدین از این رفتار شما خشنود شده و آنها نیز با شما همکاری خواهند کرد. شما می‌توانید با انجام برخی کارها به‌طور داوطلبانه و بدون این‌که آنها ازشما بخواهند ،موجب شگفتی آنها شوید . آنها به همه خواهند گفت که شما بهترین فرزندی هستید که یک پدر و مادر می‌توانند داشته باشند. 

13- اگر پدر و مادر شما با هم به مشاجره پرداختند، آنها را تنها بگذارید زیرا اگر شاهد بگومگوی آنها باشید، با شما نیز برخورد خواهند کرد.

14- گاهی اوقات، انجام دادن کارهایی ساده و ناچیز مثل خاموش کردن لامپ‌ها، تمیز کردن اتاق خواب و یا آویزان کردن حوله پس از حمام گرفتن، موجب می‌شود شما بتوانید امتیازات مهمی از آنها بگیرید مثل رفتن به منزل دوستان، استفاده از اتومبیل آنها یا استفاده بیشتر از تلفن.

15- با والدین خود صبور باشید. به یاد داشته باشید که دوران نوجوانی شما مرحله‌ای سخت برای آنهاست، بنابراین به آنها کمک کنید تا با آرامش و روحیه همکاری با این مرحله از زندگی شما برخورد کنند. آنها یک روز از شما تشکر خواهند کرد.



:: بازدید از این مطلب : 181
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

 اصطلاحی است که روانشناسان،روانکاوان،روان پزشکان آن رامترادف بارفتارنابهنجارتعریف کرده اند

 

مشکلات رفتاری به دوبعدمتمایزتقسیم می شوند.۱مشکلات کرداری۲مشکلات شخصیتی

مشکلات کرداری شامل:۱آشفتگی۲بی قراری۳بی حرمتی کردن۴بیش فعالی۵بی طاقتی۶تمرد۷توجه طلبی۸تندمزاجی۹جنگ ودعوا۱۰حسادت۱۱دادوبی داد کردن زیاد۱۲فقدان همکاری۱۳کج خلقی۱۴منفی گرای

مشکلات شخصیتیشامل:۱آمادگی آشفتگی۲احساس حقارت۳اضطراب۴افسردگی۵انزوای اجتمای

۶حساسیت بیش ازانداز۷حواس پرتی۸خواب آلودگی۹خجول بودن۱۰دوری گزیدن۱۱ناتوانی درلذت بردن

۱۲فقدان اعتمادبه خود۱۳ساکت بودن



:: بازدید از این مطلب : 144
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

 این اصطلاح درموردافرادی اطلاق می شود که ازبهره هوشی عادی یابالاتربرخوردارندولی رفتارنابهنجار

 

یاغیرطبیعی دارند این افراددارای ویژگی های زیرهستند

۱.معاشرت وتماس بااین افرادوتحمل رفتارشان برای دیگران مشکل است

۲.پیروی ازمقررات واحترام به قوانین متداول اجتمای برای این افرادسخت است

۳.تربیت وآموزش اینگونه افرادبرای والدین،معلمان ومربیان مشکلاتی رادرمقایسه بادیگران

ایجادمی کند

۴.این افرادمعمولامشکلات عاطفی،نواقص هیجانی،رفتارغیرقابل پیش بینی وناسازگاری با

اطرافیانش دارد  



:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

 این مکانیزم هاشامل:۱.تقویت افتراقی۲.معکوس کردن عادت۳.استفاده ازتنبیه مثبت ومنفى



:: بازدید از این مطلب : 158
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

 عبارت است از:استفاده ازتقویت وخاموشی به منظور افزایش وقوع رفتارمطلوب وکاهش رفتارهای نابهنجار

 

تقویت افتراقی شامل تقویت رفتارمطلوب وخاموشی رفتارهای نامطلوب

زمان مناسب استفاده ازتقویت افتراقی

۱.هنگامی که رفتار مطلوب ونامطلوب راازهم تشخیص دهیم

۲.شناسای تقویت کننده

۳.تقویت رفتارمطلوب فوری ومداوم باشد

۴.تقویت نکردن رفتارهای نامطلوب

۵.تقویت متناوب رفتار هدف



:: بازدید از این مطلب : 136
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

 دراین فرایندتقویت افتراقی،تقریب نزدیکتروخاموشی تقریب قبلی ادامه می یابد

 

تاسرانجام فردرفتار هدف رابروز دهد.

شکل دهی ممکن است به منظورایجادیک رفتار جدید،تثبیت رفتارقبل نشان داه شده،یاتغییربعدی رفتارموجودمورد استفاده قرارگیرد.

استفاده از شکل دهی زمانی مناسب است که هدف درمانی،گسترش رفتارهدفی باشد که شخص درحال حاضربروزنمی دهد.

زمانی ازشکل دهی استفاده می کنیم که بتوانم

۱.رفتارهدف راتعریف کنیم

۲.به این نتیجه برسیم که شکل دهی مناسبترین روش است

۳.رفتارشروع راشناسای کنیم

۴.مراحل آن رابدانم

۵.تقویت کننده مناسب راانتخاب کنیم

۶.درارائه تقویت کننده هاسرعت مناسب راانتخاب کرده وتقریب های متوالی رابه گونه افتراقی تقویت کنید.

۷.شکل دهی می تواند رفتارمشکل آفرین راگسترش دهدپس دراستفاده از آن بایدجوانب احتیاط رارعایت کرد.



:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ارمين

 همچنان که از جسم خود مراقبت مي کنيم روح خود را نيز بايد مقاومت تر کنيم تا زندگي بهتري داشته باشيم. در زندگي «چگونه بودن» خيلي مهم تر از «بودن يا نبودن» است. ايجاد فرصت براي شکوفايي استعدادها، توانايي ها و کنار آمدن با خود و ديگران يکي از اهداف مهم و اساسي بهداشت رواني است. جوامع مختلف سعي مي کنند تا سياست هاي مربوط به بهداشت رواني و سازماندهي کنند. اصل کلي در اين تلاش، سالم سازي محيط فردي و اجتماعي است که افراد جامعه را در بر مي گيرد. اين نگرش حکم مي کند که خانواده ها بيش از پيش با بهداشت رواني خانواده و چگونگي پيشگيري و درمان بيماري هاي روحي آشنا شوند. 
.تعريف بهداشت رواني : 
سازمان جهاني بهداشت مي گويد بهداشت رواني عبارتست از «توانايي کامل براي ايفاي نقش هاي اجتماعي، رواني و جسمي» . اين سازمان معتقد است که بهداشت رواني فقط عدم وجود بيماري و يا عقب ماندگي نيست، بنابراين کسي که احساس ناراحتي نکند از نظر رواني سالم محسوب مي شود. 
اهداف بهداشت رواني د رخانواده : 
- تأمين سلامت جسماني، رواني، عاطفي، اجتماعي و اخلاقي اعضاي خانواده
- تلاش براي شناخت رفتار خود و افراد خانواده . 
- برقراري روابط حسنه بين اعضاي خانواده . 
- ايجاد ارتباط صميمانه و حفظ اسرار خانواده، به طوري که اعضاي خانواده در داخل خانه به يکديگر تذکر بدهند ولي در بيرون مدافع هم باشند. 
- تقويت اعتماد و عزت نفس اعضاي خانواده و احترام به شخصيت ديگران
- به وجود آوردن احساس رضايت از زندگي
- آموزش خانواده ها براي کمک به پيشبرد اهداف صحيح اجتماعي
ويژگي هاي فردي که بهداشت رواني دارد: 
- نسبت به خود، خانواده و جامعه بي تفاوت نيست. 
- با ديگران سازگاري دارد. 
- شاد و مثبت انديش است. 
- به خود و ديگران احترام مي گذارد. 
- بد بين نيست. 
- به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهي دارد. 
- انعطاف پذير است. 
- شناخت او از واقعيت نسبتاً دقيق است و براي رسيدن به هدفهاي خود براساس عقل و احساس عمل مي کند. 
- نسبت به خود نگرش مثبت دارد و ناکامي ها را تحمل مي کند. 
- توانايي حل مشکلات خود را د ارد. 
- از اوقات فراغت خود به نحو مطلوب استفاده مي کند. 
- در مواجهه با مشکلات اجتماعي، کنترل و تعادل خود را از دست نمي دهد. 
- استعدادهايش به طور هماهنگ و به خوبي رشد مي کند. 
- نه بنده کسي است، نه کسي را بنده خود مي کند، مي داند که خدا او را آفريده و براي خود ارزش قائل است. 
- دنيا را گذرگاهي براي رسيدن به آخرت مي داند. 
- رابطه اش با ديگران سازنده و مثبت است. 
- نيازهايش را از طريقي برآورده مي کند که با ارزش هاي اجتماعي منافات نداشته باشد. 
- صابر، صادق ، درستکار بخشنده، استغفار کننده و فرزند خويشتن خويش است. 
- در نظر ديگران فرد موجهي محسوب مي شود، زيرا در همه کارها متعادل است. 



:: بازدید از این مطلب : 139
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 مهر 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد